پسرهای من

اولین مروارید ها   مامان جونم میدونم سرت شلوغه به خاطر همینه که وب هم تازه داره به روز میشه خدارو شکر که هممون سلامت هستیم و خوشحال اولین دندون های سفیدمو بدون درد و تب تو 8 ماهگی درآوردم هیچ کس متوجه دندونام نشد تااینکه مامان با لیوان شیشه ای بهم آب دادن و صدای دندونام رو شنیدن که به لیوان میخوره بعد وقتی دستشو کرد تو دهنم از ذوق جیغ کشید مامانم اینقده خوشحال شده بودکه اول لپمو بوسید و بعد به مادرجون زنگ زد تا بهش خبر بده اولین کسی که بعد از مامان متوجه شد من دندون درآوردم مادرجون بود ...

این گریه اینم خنده بعد از همون گریه   چشمام رو ببینید ...

مامان جونم میگه وقتی صدای خنده هام توی خونه می پیچه انگار فرشته هااز آسمون مهمون خونمون میشن       مامان جونم میگه  وقتی میخندم هزار هزار بار بیشتر از من همراه من میخنده مامان جونم میگه بهترین لحظه های زندگیش وقتیه که من دارم از ته دل میخندم   ...

محرم 1390 این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ا وست محرم 1390 این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ا وست عاشورا و تاسوعای 1390 ...

من که 1 غذای خوشمزه رو میبینم نمیتونم نخورم باور نمیکنید نگاه کنید     ...